تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۴

ضرورت عفاف و حجاب در آیین مسیحیت

ضرورت عفاف و حجاب در آیین مسیحیت
آیین مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده، بلکه قوانین آن را استمرار بخشیده است و در برخی موارد قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری اهمیت رعایت عفت را مطرح ساخته است

به گزارش لباس پارسی؛ آیین مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده، بلکه قوانین آن را استمرار بخشیده است و در برخی موارد قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری اهمیت رعایت عفت را مطرح ساخته است؛ چرا که در شریعت یهود تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس محسوب می‌شود، حال آنکه از دیدگاه مسیحیت تجرد مقدس شمرده شده است؛ لذا روشن است که برای از بین بردن زمینه تحریک و تهییج، زنان به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین به صورت شدیدتری فراخوانده شده‌اند.در انـجیل متی[۶] از قول حضرت عیسی (ع) آمده است: «شنیده‌اید که به اولین ]ادیان گذشته[ گفته شده است زنا مکن، لیکن من به شما می‌گویم هر کس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است. پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز.» (انجیل متی: ۵/۳۱-۲۷).در آیین مسیحیت بر ضرورت عفاف و حجاب زنان تأکید شده است، چنانکه پولس به تیطس می‌نویسد: «اما تو سخنان شایسته تعلیم صحیح را بگو که مردان هوشیار و باوقار و خرداندیش در ایمان و محبت و صبر صحیح باشند. همچنین زنان پیر در سیرت متقی باشند و نه غیبت‌گو و نه بنده شـراب زیاد، بـلکه معلـمات تعلیم نیکو، تا زنان جـوان را خرد بیـاموزنـد که شـوهر دوست و فرزند دوست باشند و خرداندیش و عفیفه و خانه‌نشین و نیـکو و مطیع شوهران خود که مبادا کلام خدا متهم شود» (رساله پولس به تیطس: ۲/۷-۳).در رساله پطرس رسول در مورد نحوه پوشش و آرایش زنان مسیحی آمده است: «و شما را زینت ظاهری نباشد، از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشش لباس، بلکه انسانیت قلبی در لباس غیرفساد، روح تعلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست، زیرا بدین گونه زنان مقدس در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت(باطنی)می‌کردند و شوهران خود را اطاعت می‌کردند مانند ساره که ابراهیم را مطیع می‌بود و او را آقا می‌خواند و شما دختران او شده‌اید» (رساله پطرس:۳/۶-۱). پطرس در این کلام به دو نکته «نداشتن زینت ظاهری» و «استفاده از لباس غیرفساد» در باب نحوه پوشش اشاره کرده که هر دو، مخصوص زنان مقدس و مؤمن است.

ادیان الهی، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلی، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره می گوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». مسیحیت نه تنها احکام دین یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است، زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدس محسوب می شد و حتی در کتاب «تاریخ تمدن» آمده است که: «ازدواج در سن بیست سالگی اجباری بود، اما از دیدگاه مسیحیت که تجرد، مقدس شمرده شده است جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است.

در این ارتباط، در انجیل می خوانیم: «و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها. بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کند به اعمال صالحه .» (انجیل، رساله پولس به تیموناوس، باب دوم، فقره ۹- ۱۵). «همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد. چون که سیرت طاهر و خدا ترس شما را ببینند. و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشیدن لباس. بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد روح حلیم و آرام که نزد خدا گران بهاست. زیرا بدین گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند. مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شده اید» (انجیل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره ۱- ۶). همچنین درباره وقار و امین بودن زن می خوانیم: «و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین» (انجیل، رسوله پولس به تیموناوس، باب سوم، فقره ۱۱).

پولس نیز در این باره کلامی دارد: «همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلف‌ها و طلا و مروارید و رخت گرانبها، بلکه چنان که زنانی می‌شاید که دعوی دین‌داری کنند به اعمال صالـحـه» (رساله اول پولس به تیموتائوس: ۲/۱۵-۹).

از مضامین مذکور برمی‌آید که پوشش مورد نظر برای زنان، لباسی غیرتحریک‌آمیز و خالی از زینت است؛ در عین حال مطالبی در مورد ضرورت پوشش سر برای زنان هنگام نیایش نیز در رسـالات پولـس دیده مـی‌شود: «حال نـظر خـودتان در این‌باره چیست؟ آیا درسـت است که یـک زن در یک جمع بدون پوشش سر دعا کند،(رساله پولس به قرنتیان:۱/۱۵-۱۱).بعضی مسیحیان از عبارت فوق، پوشش سر را تنها هنگام دعا مستند می‌دانند، ولی سیره عملی مسیحیان درصدر مسیحیت مؤید رعایت حجاب زنان مسیحی در اجتماعات می‌باشد که خواهد آمد.در دستورات دینی پاپ‌ها و بزرگان صدر مسیحیت در باب لزوم رعایت عفاف و حجاب نکات مختلفی آمده است. در سیره بزرگان صدر مسیحیت و قرون وسطی نیز توجه به رعایت عفت و حجاب وجود داشته و لذا عموم زنان مسیحی بدان عامل بوده‌اند. تنها از قرن سیزده و سپس رنسانس است که تحولات عقیدتی و اجتماعی منجر به کاهش رعایت آن می‌شود. به طوری که ترتولین[۷] (متولد۱۶۰م) در رساله مشهورش به نام «درباره حجاب باکره‌ها می‌نویسد: «زنان جوان، حجاب‌هایتان را در کوچه و خیابان می‌پوشید. بنابراین شما باید آنها را در کلیسا بپوشید و شما وقتی در میان نامحرمان هستید حجاب دارید، پس در میان برادرانتان (دینی) نیز حجاب داشته باشید».

حتی مواقعی که زنان در حفظ حجاب کوتاهی می‌کردند، بزرگان مسیحیت به زبان نهی سخن می‌گفتند، مثلاً در کلام «برتولد» اهـل «ریجنس بورگ» (حدود سال ۱۲۲۰) آمده است: «شما ای مردان می‌توانید به این کارها پایان بخشید و دلاورانه به مبارزه با آن قیام کنید، ابتدا با سخن خوش و اگر باز سرسختی نشان دهند. قدم میان نهید و روبند (تزیین شده) را از سر زن کشیده و پاره کنید و حتی اگر چهار دانه از موها نیز کنده شد آن را در آتش افکنید» (دورانت، ۱۳۶۵: ج ۳، ص ۴۹۸).در این کلام، استفاده تزئینی از روبنده نهی شده که خود حاکی از آن است که روبنده تا آن زمان در میان زنان مسیحی رواج داشته است.

منشأ عفاف و حجاب در مسیحیت،نکته بسیار مهم آنکه منشأ عفت و پوشش در مسیحیت با دیگر ادیان متفاوت است. تعالیم خاصی که با عنوان آموزه‌های تجرد و ترک لذات دنیوی در عهد جدید وجود دارد، زمینه عفت پیشگی مطلق در حد رهبانیت را در یک مسیحی مومن فراهم می‌کند، به‌طوری که حتی ازدواج به عنوان راه دوم مطرح می‌شود و بر اساس تعالیم عهد جدید، تجرد بر ازدواج برتری دارد.

عوامل درون دینی که باعث گرایش به رهبانیت در آیین مسیحیت گردیده، عبارت است از:

۱- مجرد زیستن مسیح تا پایان عمر (۳۳سالگی)، طبق گفته اناجیل و اعتقاد عموم مسیحیان؛

۲- مجرد زیستن پولس پس از مسیحی شدن؛

۳- نقل سخنان عیسی (ع) در اناجیل مبنی بر این که شاگردان من باید از پدر و مادر و کسان و حتی جان خود دست بشویند (انجیل لوقا: ۱۴/۲۶؛ ۹/۶۲-۵۹؛ ۹/۴-۱)؛

۴- سخنان پولس در رساله‌ها و سیره او.

ستایش تجرد و پرهیز از ازدواج بارها توسط پولس تأکید شده است: «اما درباره آن چه به من نوشته بودید مرد را نیکو آن است که زن را لمس نکند. لکن به سبب زنا هر مرد زوجه خود را بدارد و هر زن شوهر خود را بدارد،لکن این را می‌گویم به طریق اجازه نه حکم، اما می‌خواهم که همه مردم مثل خودم باشند، لکن هر کس نعمتی خاص از خدا دارد. یکی چنین و دیگری چنان؛ لکن به مجردین و بیوه زنان می‌گویم که ایشان را نیکو آن است که مثل من بمانند، لکن اگر پرهیز ندارند، نکاح بکنند؛ زیرا که از آتش هوس بهتر است» (رساله اول پولس به قرنتیان: ۷/۱۰-۱).

پولس علت بهتر بودن تجرد از ازدواج را چنین بیان می‌کند: «اما خواهش دارم که شما بی‌اندیشه باشید، شخص مجرد در امور خداوند می‌اندیشد که چگونه رضامندی خداوند را بجوید و صاحب زن در امور دنیا می‌اندیشد که چگونه زن خود را خوش سازد و میان زن منکوحه و باکره نیز تفاوتی است؛ زیرا باکره در امور خداوند می‌اندیشد تا هم در تن و هم در روح، مقدس باشد، اما منکوحه در امور دنیا می‌اندیشد تا شوهر خود را خوش سازد» (همان).

بنابراین، منشأ رعایت حریم میان زن و مرد بیگانه و فلسفه پوشش خاص زنان مسیحی، اولاً طلب عفت مطلق از لذایذ دنیوی است و ثانیاً بر اساس تعالیم مسیحیت، زنی که خارج از کانون خانواده به خودآرایی بپردازد و باعث لغزش مردان بیگانه گردد، از نظر معنوی دچار مرگ می‌شود؛ زیرا طبق گفته پولس «زن عیاش در حال حیات مرده است» (رساله پولس به تیموتائوس: ۵/۶).

سیره عملی بانوان مسیحی در طول تاریخ،حضرت مریم بانوی مقدس عالم مسیحیت و الگوی زنان مسیحی سیره پاک و عفیفانه‌ای دارد و پوشش سراسری که از صدر مسیحیت تا اوایل رنسانس همواره در شمایل‌های او به تصویر کشیده شده، مؤید این مطلب است. حتی پس از رنسانس با وجود فضای غیرمذهبی که بر همه شئون فرهنگی غرب سایه افکند، باز هم با پوشش سر خصوصاً با شنل نیلی رنگ دیده می‌شود که این امر حکایت از رعایت حجاب با استفاده از پوشش سراسری برای سر و اندام در سیره مسیحیت دارد.رهبانیت در قرون اولیه میلادی به طور فردی توسط بعضی مسیحیان در پیش گرفته می‌شد و در قرن چهارم میلادی به صورت دسته جمعی یا جماعت رهبانی و دیرنشینی درآمد (ناس، ۱۳۸۲: ص۶۴۰) و زنان راهبه در دیرها جدای از راهبان مشغول خدمت می‌شدند، در همه فرق رهبانی قرون گذشته تابه‌حال بانوان راهبه، سادگی و دوری از زینت و آرایش ظاهری را همراه با پوشیدگی اندام حفظ کرده‌ و در روابط با مردان همواره حدود شرعی را حفظ می‌نمایند؛ لباس راهبه‌ها عموماً از یک سرپوش سفید رنگ زیرین همراه با یک سرپوش بلندتر که از پشت به زانو می‌رسد و به رنگ تیره‌تر (مشکی برای مقامات عالی‌تر= مادران و رنگ‌های روشن و سفید برای مقامات پایین‌تر= خواهران) می‌باشد، تشکیل شده است. دامن پیراهن آنها نیز بلند و تا روی پا می‌باشد و جوراب نیز عموماً به رنگ تیره و ضخیم‌ است. روشن است که نوع پوشش راهبگان حکایت از حدود حجاب سنتی (پوشش سر و اندام‌ها به جز صورت و گاهی دست‌ها) دارد.

امروزه تحت تأثیر فضای مدرنیستی غرب، حجاب زنان در فرق کاتولیک‌ و ارتدکس تنها در کلیسا و هنگام عبادت مورد تأکید است و برای زنان مؤمن، تنها عدم زینت ظاهری و آرایش همراه با سادگی در لباس توصیه می‌شود.در روایات نیز چنین آمده است: حضرت عیسی علیه السلام فرمود: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید، زیرا شهوت را در قلب می رویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخص نگاه کننده کافی است (سفینه البحار، ج ۲ ، ص ۵۹۶). حواریون و پس از آنها پاپ ها و کاردینال های بزرگ که دستورهای دینی آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازم الاجرا شمرده می شد، با شدتی هرچه تمام تر زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایش های جسمی فرا می خوانده اند.

دکتر «حکیم الهی» استاد دانشگاه لندن در کتاب «زن و آزادی» پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید «کلمنت» و «ترتولیان»، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می کند: «زن باید کاملا در حجاب و پوشیده باشد، مگر آن که در خانه خود باشد، زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد، زیرا برای بینندگان خطرناک است،تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملا رعایت می شده است.

امّا پس از رنسانس ، تحولات اجتماعی اروپا و ایجاد فضای دین گریزی در غرب، شعائر دینی ، از جمله سنت رعایت پوشش عفیفانه رو به ضعف نهاد و بعضی از زنان یهودی تحت تأثیر فضای اجتماعی دوران تجدّد ، بعضاً حجاب خود را کنار گذاشته و یا مانند فرقه حسیدیم از کلاه گیس به عنوان شکلی از پوشش سر ، استفاده کردند.حجاب در مسیحیّت: مسیحیان ، تورات یهودیان را به عنوان بخشی از کتاب آسمانی خود قبول کرده و آن را عهد عتیق می نامند ، امّا احکام و دستورات عملی این کتاب را لازم الاجرا نمی دانند. در قسمت انجیلی کتاب مقدّس (عهد جدید) نیز احکام شریعت چند مورد توجّه نبوده است. مسیحیان بر این اعتقادند که با تجسم خدا به صورت عیسی مسیح و فدا شدن او در مقابل گناهان بشر ، عهد شریعت پایان یافته و عهد محبّت آغاز شده است. لذا احکام عملی چندانکه در یهودیّت حائز اهمّیّت است در مسیحیّت مورد اهمیّت نیست. بر این اساس ، با اینکه در قسمت عهد عتیق کتاب مقدّس مسیحیان به حجاب توصیه شده است ولی با استناد به آن ، نمی توان واجب بودن حجاب را در مسیحیّت اثبات نمود مگر اینکه در دیدگاه علمای مسیحیّت نسبت به احکام شریعت تغییر دیدگاهی حاصل شود ؛ امّا تعابیری در عهد جدید نیز وجود دارد که از آنها می توان رجحان حجاب را استنباط نمود.امّا از نظر مسلمین شکی نیست که در دین حقیقی حضرت عیسی (ع) حجاب جزء واجبات بوده است. در روایات اسلامی نیز سخنانی از حضرت عیسی (ع) نقل شده که از آنها می توان وجوب حجاب در دین آن بزرگوار را استفاده نمود.

حضرت عیسى بن مریم علیهما السّلام به یارانش فرمودند: زنهار! از نگاه [به نامحرم حتى یک بار] پرهیز کنید! زیرا در دل تخم شهوت مى کارد، و همان(یک نگاه) براى فساد و تباهى نگاه کننده کافى است. خوشا بحال کسى که دیده اش در دل است؛ نه در چشم.( تحف العقول ، ترجمه جعفری ، ۲۸۷)

در انجیل نیز به زنان توصیه شده که از آرایش و خودنمایی بپرهیزند. بر همین اساس و به سنّت دیرین ، افراد عادی هم که به کلیسا می روند معمولاً پارچه ای به سرشان می بندند و آرایش خود را پاک می کنند. بنا بر این ، شکی در این نیست که در مسیحیّت نیز پوشیده بودن زن یک عمل پسندیده است ، اگرچه وجوب آن در مسیحیّت فعلی قابل اثبات نباشد. امّا اینکه چرا همه آنها به این عمل پسندیده اقدام نمی کنند جوابش روشن است. به همان دلیلی که برخی از مسلمانان در عین واجب بودن حجاب آن را رعایت نمی کنند یا ناقص رعایت می کنند. به همان دلیل که بسیاری از افراد متدیّن ، بسیاری از مستحبّات را ترک می کنند. همچنین بین خود مذاهب مسیحیّت و کلیساها و دیرها ، سنّتها گوناگون است . در برخی مذاهب و دیرها سنّت حجاب بسیار جدّی گرفته می شود ولی در برخی دیگر ، این عمل در حدّ یک عمل مستحبّ مؤکّد تلقی می شود.

حجاب یک واجب فطری،چه برای زن و چه برای مرد ؛ از اموری است که تقریباً در تمام ملل و اقوام واجب شمرده شده است. شاید هیچ قومی نباشد که برهنه گشتن انسان در کوچه و بازار را بپذیرد، بنا بر این ، اصل حجاب (پوشیدگی بدن) در همه اقوام دنیا ، بدون اینکه به آن تصریح شود واجب دانسته شده است و اختلاف آنها تنها در مقدار پوشیدگی بدن است. در این میان کسانی مثا اقوام بدوی ، تنها پوشیده بودن عورتین را کافی دانسته اند و برخی دیگر پوشیده بودن تمام بدن را تجویز نموده اند ، و مابقی انسانها ، بین این دو حدّ را به درجات مختلف اتخاذ نموده اند. در مسیحیّت نیز میزان پوشیدگی افراد لاابالی با افراد خداباور یکسان نیست.،همان طور که اشاره شد، ادیان الهی، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلّی، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره می گوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است، حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید «کلمنت» و «ترتولیان»، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می کند: «زن باید کاملاً در حجاب و پوشیده باشد، الّا آن که در خانه خود باشد؛ زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتّی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد؛ زیرا برای بینندگان خطرناک است. تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملاً رعایت می شده است. «براون و اشنایدر»، در کتاب «پوشاک اقوام مختلف»، برخی از تصاویر مربوط به زنان مسیحی را آورده اند که نشان می دهد همگی آنها دارای لباسی بلند و پوشش سر می باشند

در آیین مسیحیت، پوشش اهمیت زیادی داشته و زنان معتقد به حضرت مسیح(ع) می‌کوشیدند مانند حضرت مریم موی خود را بپوشانند و باحجاب وارد جامعه شوند. نقاشان مسیحی‌ ( به خصوص نقاشان قدیمی‌تر‌ ) تصویر حضرت مریم را با پوشش و حجاب کامل می‌کشیدند‌. همچنین از گذشته تا زمان حاضر زنان راهبه و قدیس، یکی از کامل‌ترین حجاب‌ها را انتخاب کرده‌اند‌. این امر نشان می‌دهد که از نظر آنان‌، داشتن حجاب‌، به دین‌داری نزدیک‌تر و در پیشگاه خدا پسندیده‌تر است.

بنابراین مسیحیت، برای از بین بردن زمینه هرگونه تحریک و تهییج، زنان را به صورت شدیدتری به رعایت کامل پوشش و دوری از هرگونه آرایش و تزیین فراخواند. در متون تاریخی، چادر و روبند، برای همگان – حتّی برای خاتون‏های اشراف – ضروری بود. در اعیاد نیز، کسی آن را کنار نمی‏گذاشت؛ بلکه با طلا و نقره و پارچه‏های زربافت آن را تزیین می‏نمودند و حتّی برای تفریح نیز با حجب و حیای کامل در مجالس انس یا گردش‏هایی دور از چشم نامحرمان، شرکت می‏جستند،دستورات دینی پاپ‏ها و کاردینال‏های مسیحی، که بر اساس آن، پوشاندن صورت الزامی و تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آنها در آیینه و سوراخ کردن گوش‏ها و آویختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قیمتی، رنگ نمودن مو و تغییر صورت ظاهری ممنوع بود، شدت بیشتری را نشان می‏دهد. در مورد سیره عملی زنان مسیحی، گفته شده: دین مسیحی، برای زن، خِمار را باقی نهاد. وقتی وارد اروپا شد، آن را نیکو شمرد. زن‏ها در کوچه و وقت نماز، خمار داشتند. در قرون وسطا، خصوصاً قرن نهم، خمار رواج داشت. آستین خمار، شانه زن را پوشانده، تقریباً به زمین می‏رسید. این عادت تا قرن سیزدهم باقی بود.

هنگام ظهور مسیح(ع) در فلسطین‌، اروپا در شرک و بت‌پرستی بود‌. مردم گرفتار آداب‌ورسوم مشرکانه بودند و زنان آنها معمولاً موی خود را نمی‌پوشاندند‌. اما با آمدن مسیحیت به اروپا و گسترش تعالیم دین مسیح(ع)، پوشیدن موی سر نیز در میان زنان گسترش یافت‌. ویل دورانت در مورد سیره عملی زنان مسیحی چنین می‏نویسد:

ساق پای زنان چیزی نبود که در ملأ عام و یا رایگان به چشم خورد البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمّی برای روحانیون بود که کاردینال‏ها، در ازی جامه‏های خواتین را معیّن می‏کردند. هنگامی که کشیشان چادر و روبند را یکی از ارکان اخلاقیات عیسوی دانستند، به دستور زن‏ها، چادرها را از مشمش ظریف و حریر زربفت ساختند.

در کتاب مقدس، در مورد لزوم آراستگی به حیا و کنار نهادن آرایش ظاهری چنین آمده است:همچنین زنان، خویشتن را بیارایند به لباسِ مزّین به حیا و پرهیز؛ نه به زلف‏ها و طلا و مروارید و رختِ گران‏بها… زن با سکوت به کمال اطاعت تعلیم گیرد و زن را اجازت نمی‏دهم که تعلیم دهد یا بر شوهر مسلّط شود؛ بلکه در سکوت بماند.

مستندات موجود در راستای توجه ادیان مختلف بر مسئله پوشش و حجاب نشان می دهد که در تمامی ادیان، هماهنگ با فطرت آدمی، گرایش به پوشش و عفاف یک اصل پسندیده بوده است تا جایی که حتی در تمامی ادیان صرفاً به حجاب ظاهری تأکید و بسنده نشده؛ بلکه حجاب باطنی به عنوان آراستگی درونی و تلاش در جهت تأدیب نفس برای هر مرد و زنِ متدین توصیه شده است. این مسئله تا جایی اهمیت دارد که حتی نحوه تغذیه، پوشش و نیز چگونگی تفریح و تفرج را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است و ادیان الهی در عرصه اصیل خود، انسان را به سمت ارزش‌های والای انسانی سوق می دهند.

بر اساس آنچه گذشت، گونه‌های حجاب در مسیحیت این‌گونه قابل تقسیم است:

۱٫حجاب پوششی: مسیحیت با دستور تجرد و زندگی رهبانی‌،‌بر لزوم حجاب پوششی و رعایت عفت تأکید فراوان دارد. نه تنها پوشاندن صورت را الزامی کرد، بلکه تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آنها در آیینه و سوراخ کردن گوش‏ها و آویختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قیمتی، رنگ کردن مو و تغییر صورت ظاهری را نیز ممنوع کرد. صریحاً بیان می‌کند که « شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشیدن لباس، زن محترم وقتی از خانه خارج می‌شد، از روبند استفاده می‌کرد.

  1. حجاب رفتاری: لیکن من به شما می‌گویم هر کسی به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است. پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قطعش کن و از خود دور‌انداز؛ زیرا تو را بهتر که عضوی از اعضایت تباه گردد تا تمام بدند در جهنم افکنده شود،هیچ کس برای زنانی که زیبایی‌شان را در معرض فروش می‌گذاشتند، احترامی‌قائل نبود.
  2. گفتاری:پوشش زن در مسیحیت آن‌قدر شدید بود که بیشتر ترجیح می‌داد، زنان خانه‌نشین و نیکو و مطیع شوهران خود باشند و کمتر وارد اجتماع می‌شدند. از طرفی، مردان را نیز ملزم به رعایت شدید چشم می‌نمود و سفارش می‌کرد کسی که به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا کرده است،از زن محترم انتظار نمی‌رفت که با هر کس که در راه بر می‌خورد وارد صحبت شود.

هدف اصلی صرفاً ارائه مستندات شرعی برای توجه ادیان بر مسئله پوشش و حجاب بود تا نشان داده شود، فرهنگ به تنهایی بر این مهم تأکید نداشته است؛ بلکه ادیان، هماهنگ با فطرت آدمی،گرایش به پوشش و عفاف را به عنوان یک اصل پسندیده مطرح کردند در ادیان، صرفاً به حجاب ظاهری تأکید و بسنده نشده؛ بلکه حجاب باطنی به عنوان آراستگی درونی و تلاش در جهت تأدیب نفس برای هر مرد و زنِ متدین توصیه شده است. از دیگر مسائلی که باید مورد توجه قرار گیرد، مسئله فرهنگ‌پذیری است که بر تمام شئونات اجتماعی تأثیر دارد. حتی نحوه تغذیه، پوشش و نیز چگونگی تفریح و تفرج را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. هنگامی‌که عملی به عنوان فرهنگ جهانی در جامعه تبلیغ شد، آن جامعه بدون توجه به اعتقادات و مصالح خود، تن به فرهنگ به اصطلاح جهان می‌دهد؛ در حالی که ادیان در عرصه اصیل خود انسان را به ارزش‌های والای انسانی سوق می‌دهند و از چهره زن، مریم، آسیه، خدیجه و سرانجام، فاطمه)س) می‌سازند.

 

برچسب ها : ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.