پل پواره از تاثیرگذارترین طراحان قرن بیستم

پل پواره (Paul Poiret) یکی از تاثیرگذارترین طراحان قرن بیستم بود که کارهای وی بیش از هر طراح دیگری، لباس را در زمرهی هنر قرار داد. او مدتها در خانهی طراحی ورث (La maison Worth) و همچنین برای ژک دوسه (Jacques Doucet) کار میکرد.
در سال ۱۹۰۳ بهطور مستقل به فعالیت خود ادامه داد و در سال ۱۹۰۸ لباسهای استوانهای و لولهای شکل خود را طراحی کرد که به استایل دایرکتوار و لباسهای ابتدای قرن نوزدهم شباهت دارد.
این لباسهای استوانهای نشان میداد که دورهی استفادهی زنان از کرستهای S شکل به پایان رسیده است. پس از مدتی پواره زنان را به عدم استفاده از هر نوع کرست تشویق کرد و لباس زیر امروزی را برای استفادهی آنان رواج داد.

نگاه پل پواره به زنان و فمینیسم
پل پواره در جامعهای متولد شد که زنان طرفدار مد، لباسهای ساختارمند و ملحقات بسیار زیادی به تن میکردند تا فرم بدن خود را به ساعت شنی نزدیک کنند. او کرستهای سنگین را کنار گذاشت. لباسهایی آزادتر طراحی کرد تا زنان بتوانند به راحتی نفس بکشند و فرم حقیقی بدن خود را به نمایش بگذارند. دوران درخشش پواره، دورانی بود که همزمان با تغییرات ایدئولویک، تغییرات تکنولوژی نیز در حال رخ دادن بود. او از آزادی زنان با دور انداختن کرستها و دامنهای بزرگ حمایت کرد.
البته طراحی دامن هابل که امکان حرکت را برای زنان محدود میکرد رابطهی پواره با فمینیسم را دچار چالش میکند. اما سیلوئت دامن هابل نگاه جدیدی را در زیباییشناسی پوشش ایجاد کرد که همچنان مورد استفاده قرار میگیرد. پواره مانند دیگر نوابغ هم عصر خود علاقهی وافری به فرهنگ بصری شرقی داشت.
این موضوع حاصل سرخوردگی اجتماعی، در نتیجهی صنعتی شدن بیش از حد جامعهی اروپا در آن دوران بود. اینکه طرحهای او از لباسهای حجیم و سنگین آن زمان، به دراپهها و پارچههای مستطیلی بدون برش تغییر کرده آنها را مدرنیستی جلوه میدهد. لباسهایی که از امیال شهوانی دوری میکند و زنان را آزادتر نشان میدهد.
تمایل به فرهنگ شرقی
اولین انگیزههای پل پواره برای الهام از شرق زمانی به وجود آمد که پل پواره در نمایشگاه هنر شرقی در سال ۱۹۰۶ و نمایشگاه هنر اسلامی در مونیخ به سال ۱۹۱۰ شرکت کرد. پس از آن، کت مشهور «کنفوسیوس» را طراحی کرد. این کت که با استفاده از برشهای سادهی کیمونو، برای پرنسس روسیه طراحی شده بود، با عدم رضایت مشتری روبرو و به اخراج پواره از کارش منجر شد.

آغاز فعالیت مستقل پل پواره
او پس از آن مزون طراحی خود را تاسیس کرد. او با همسرش، دنیس پواره Denise Poiret (که نقش مهمی در طراحیهای او داشت) به طراحی لباسهایی روی آورد. تاکیدشان بر رنگ و سادگی بود. لباسهای آنها از سنگینی لباسهای قرن نوزدهم دوری میکرد.
بسیاری از محققان همچون پیتر ولن (Wollen) و نانسی تروی (Troy) معتقدند که پواره در ترسیم بسیار مهارت داشت. در نهایت ظرافت میتوانست حس خود را به لباسهایی تبدیل کند که منحصرا به وی تعلق داشت. او تلفیقی از هنرهای شرق دور و میانه، هند و اروپای شرقی با طرحهای اگزوتیک کلاسیک و محلی ایجاد کرد.
همچنین در دامن هابل که تلاش بر این است که زنان گامهای کوتاهتری بردارند. علیرغم تفاسیر اجتماعی مبنی بر محدودیت زنان در جامعه، این اتفاق به عنوان ایجاد شباهت با حرکت گیشاهای ژاپنی توجیه میشود. در واقع شرق گرایی از موتیف و سیلوئت لباس فراتر رفته و به رفتارها و آداب پوشش سرایت کرده بود.
ظهور شرقگرایی در هنر مدرن و بازتاب آن در فشن
با چاپ ترجمهی جدیدی از کتاب هزار و یک شب به زبان فرانسه مابین سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۴، شرقگرایی در پاریس جانی تازه گرفت. اورینتالیسم (Orientalism) بازتابی از «دیگری» در یک مقیاس بزرگ و نتیجهای از ماجراجویی در سرزمینهای شرقی بود.
شرقگرایی در اروپا مفهوم تازهای نبود و از دوران باستان بر اثر تجارت غرب با شرق دور و چین اثرات آن در غرب وجود داشت. هنرمندان از قرن ۱۶ به ممالک شرقی سفر میکردند و با اسکچها و نقاشیهای خود از شرق بازمیگشتند. این ماجراجوییها تا قرن ۱۹ و نقاشیهای دلاکروا (Delacriox) از حرمسراهای شرقی ادامه پیدا کرد.
تمایل به دیده شدن در زنان اروپایی
پیر آگوست رنوار (Pierre-Auguste Renoir ) از دیگر نقاشانی بود که به شمال آفریقا سفر کرد و از زنان روسپی به عنوان مدل در نقاشیهای خود استفاده کرد. این کار، تمایل به دیده شدن را در زنان اروپایی بیشتر کرد و پواره کسی بود که این تمایل را کشف کرد. “خیرگی” یکی از مؤلفههای اصلی کارهای پواره بود. زنی که کارهای او را به تن میکرد تمایل به اغواگری و دیده شدن داشت. طراحیهای پواره تماما به این تمایل پاسخ میداد.
در ابتدای قرن بیستم، نقاشانی همچون ادوارد مانه (Manet)، واسیلی کاندینسکی (Kandinsky)، کیس فان دونگن (Van Dongen) و بسیاری دیگر از ایدهآلهای رمانتیسم جدا شده و توجه خود را به ترکیبهای انتزاعی نور، رنگ، نقش و شکل معطوف کردند.

پل پواره یک هنرمند، نه یک خیاط
نمیتوان با اطمینان گفت که پل پواره از نقاشان دورهی خود الهام گرفته یا نقاشان از او. اما، به نظر میرسد همهی آنها محصول پارامترهای فرهنگی دوران خود هستند. پل پواره بیش از آنکه خود را طراح لباس بداند، هنرمند میدانست.
او گفته بود: « من یک هنرمند هستم، نه یک خیاط». او این توانایی را داشت که ایدهآلهای زیباییشناسی خود را به لباس تبدیل کند. او پس از بازنشستگی در ۱۹۲۶ نیز به نقاشی روی آورد. او با نقاشان مراوده داشت و بسیاری از کارهای آنها (کارهای فوویستها مانند هنری ماتیس (Matisse)، رائول دوفی (Duffy)، فان دونگن (Van Dongen)، آندره درن (Derain) ، ولامینک (Vlaminck) و پابلو پیکاسو (Picasso) را جمع آوری کرد.
همچنین کارفرمای پیشین پواره (ژک دوسه) ماسکهای آفریقایی پیکاسو که از تابلوی دوشیزگان آوینیون الهام گرفته شده بود را جمع آوری کرده بود. پواره از نزدیک با وجوه مختلف شرقگرایی در هنر مدرن آشنا بود.
نقاشانی همچون پیکاسو و ژرژ براک (Braque) فرمهای انسانی را در سبک کوبیسم بازتعریف کردند و مشابه آنها، پواره این کار را در لباس با سیلوئت جدید خود انجام داد. نقاشان سبک فوویسم با تغییر فامهای رنگی، رنگها را از تناژ سنتی و آشنای خود خارج کردند. این کار الهامبخش پواره برای استفاده از رنگهای تند و درخشان (بنفش، طلایی، سبز، آبی) در لباسهای خود بود.
ماتیس و علاقه او به هنر اسلامی
ماتیس معتقد بود «کار هنری باید دکوراتیو باشد». او علاقهی زیادی به هنر اسلامی، داشت و به پارچهها علاقه نشان میداد. در یکی از کارهای وی زنی نشان داده میشود که شال مانیلا دور خود پیچیده است. پواره نیز از علاقهمندان به سنت شرقی «پیچاندن خود در پارچه» بود و به پیچاندن بدن در پارچه (دراپه کردن) بیش از دوختن علاقه داشت. وولن، ماتیس و پواره را آخرین هنرمندان تجسمی در اورینتالیسم میداند که سنتها را شکستند. اما همچنان به بدن و تزییناتش پایبند بودند. یکدست بودن سطوح رنگی در نقاشیهای ماتیس را میتوان به برشهای مستطیلی لباسهای پواره تشبیه کرد.



پیوندی میان فشن و تئاتر
از مهمترین طراحیهای پل پواره لباسهای مهمانی “شب هزار و دوم” بود که در باغ وی برگزار شد. او در این ضیافت که تم کاملا شرقی داشت از لباسهای بالهی روسی سرگئی دیاگیلف (Sergei Diaghilev) که در سال ۱۹۰۹ در پاریس برگزار شده بود، الهام گرفت.
ضیافت “شب هزار و دوم” مانند “شهرزاد” دیاگیلف اقتباس خارق العادهای از هنر و فرهنگ شرق بود. او همهی مهمانان خود (حدودا ۳۰۰ نفر) را ملزم به پوشیدن لباسهای شرقی کرد. در این شبهنمایش، پواره نقش سلطان و همسرش دنیس نقش سوگلی سلطان را ایفا میکردند.
در سالهای بعد سیلوئت تونیک “آباژوری” یا “منارهای” دنیس پواره، در لباس تئاتر و مجموعههای عمومی پواره استفاده شد. او با طراحی شلواری ملهم از دوتی هندی به نام harem pants و دامنهای آباژوری خود نگرش دیگری به مفهوم زیبایی و مد نشان داد.



رائول دوفی که از ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۲ به عنوان تصویرساز با پواره همکاری میکرد از چاپهای اوکیوئهی ژاپنی (تکنیک چاپ ژاپنی با استفاده از بلوک چوبی) به عنوان خطوط دور کار و شابلونهای رنگی در چاپهای خود استفاده میکرد. این ابداع او، تصویرسازی و چاپ پارچه را دچار تحول کرد.
در کت “la perse”، پواره از برشهای کیمونوی ژاپنی الهام گرفته و از طرح پارچهی رائول دوفی استفاده کرده است. او معتقد بود هنر و فشن با یکدیگر درگیر نیستند اما به شکل غیرمستقیم باهم در ارتباطند. این نگرش اساس رویکردهای مدرن در فشن را پایهگذاری کرده است.


به گزارش لباس پارسی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰